به سادگی آب شدن برف ها وجودم از
دوريت آب شــــد
به سادگی ريختن برگ های زرد پاييزی
تمام آرزوهايم پژمردند
و اشــــــک هايم جـــــاری شد
به سادگی کوچ پرستوهای مهـــاجر،،،
از کـــــنـــــارم رفــــتـــــی...
و به سادگی شکستن نوک مداد کودکی ام،،،
قلبم راشـــکـــســـتـــی
نظرات شما عزیزان:
|