Tanhaye Aval

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت / زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت...

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 91
بازدید کل : 37402
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1


Alternative content



حرفهای دلم

هميشه به درد دل اين آن گوش مي دهم
ولي هيچ كس به دردهاي دل من توجهي ندارد
هميشه سنگ صبور ديگران بودم
اما هيچ كس سنگ صبور من نشد
همشيه ديگران را مي خندانم
ولي هيچ كس از گريه هاي پنهاني من خبر ندارد
هرگز نخواستم بگذارم كسي گريه كند
ولي هيچ كس حتي از من نپرسيد چرا گريه مي كنم
هميشه ديگران را به زندگي اميدوار كرده ام
هميشه گل اميد را به اين و آن هديه كرده ام
اما كسي نفهميد كه من خود به زندگي اميدي ندارم
هرگز نگذاشتم كه دوستانم در كنار من احساس تنهايي كنند
اما هيچ كس ندانست كه من چقدر تنهايم
خدا را هميشه در ذهن اين و آن زنده مي كردم
ولي دست خدا از زندگي خودم هميشه دور بود
كسي از من نپرسيد كه چرا در اوج جواني
موهاي سرم سفيد شده
يا چرا پيچ و خم زندگي در اين سن كم
در پيشاني من نمايان شده
براي صداي دل عزيزانم احترام خاصي قايل بودم
اما كسي صداي بلند شكستن دل مرا نشنيد
هرگز نخواستم از غصه هايم برايشان بگويم
اما هميشه گوش شنواي غمهاي ديگران بودم
دل پر درد من ديگر به اين چيزها عادت كرده
به فريادهاي خاموش
به آرام آرام شكستن
به گريه هاي شب هنگام
در زير نور ماه
به تنها رفتن در راه
مي گويند خرافات است اينكه هر كس طالعي دارد
ولي چه خرافات قشنگي است
من خرافات را دوست دارم چون زندگي ام با آن گره خورده
طالع من همين است
كه تنها بيايم و تنها بمانم و تنها بميرم
من اين طالع را دوست دارم
چون منحصرد به فرد است
اين طالع در انحصار من است
از آن من است
اگر سرنوشت هر انساني در دستان خودش است
اين من هستم كه اسير دستان سرنوشت شوم خودم هستم
من اين سرنوشت را دوست دارم
كاش ديگران بدانند كه من
اين گونه هستم
اين گونه مي مانم
و اين گونه مي ميرم....

نويسنده: امیر علی تاريخ: 1 فروردين 1398برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

با سلام

باسلام خدمت دوستان عزیزم

این وبلاگ دیگه به روز نمیشه از دوستانی که مرا یاری کردند کمال تشکر را دارم

 

نويسنده: امیر علی تاريخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عاشق که میشوی ....

نا آرام میشوی ،

گاهی حسود ، گاهی خود خواه ، گاهی دیوانه، گاهی آرام ، گاهی شاد ، گاهی غمگین ، گاهی خوشبخت ترین

یک روز به خودت میایی میبینی تنهایی ؛ تنها ترین

هیچ کسی رو نداری حتی برای درد دل کردن و حرف زدن ...

تنها غم میماند کنارت و تنهایی و ...

نويسنده: امیر علی تاريخ: چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

پسرک سی دی فروش .......

پسری یه دختری رو که توی یه سی دی فروشی کار می کرد، خیلی دوست داشت.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه می رفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با او.

بعد از یک ماه پسرک مرد.

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت، مادر پسرک گفت: که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد.

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده.

دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد.

میدونی چرا گریه می کرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد.

نويسنده: امیر علی تاريخ: چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند

جلوی ویترین یک مغازه می ایستند

دختر:وای چه پالتوی زیبایی

پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟

وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده

پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟

فروشنده:360 هزار تومان

پسر: باشه میخرمش

دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟

پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش

چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند

دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری

پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:

مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم

بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن

پسر:عزیزم من رو دوست داری؟

دختر: آره

پسر: چقدر؟

دختر: خیلی

پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟

دختر: خوب معلومه نه

یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم

دست دختر را میگیرد

فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق

چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند

فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی

دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند

پسر وا میرود

دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد

چشمان پسر پر از اشک میشود

رو به دختر می ایستدو میگویید :

او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم

دختر سرش را پایین می اندازد

پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی

ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟

دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد...

نويسنده: امیر علی تاريخ: چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عشق واقعی

 زن وشوهر جواني سوار برموتورسيکلت در دل شب مي راندند.



انها از صميم قلب يکديگر را دوست داشتند.


زن جوان: يواشتر برو من مي ترسم


مرد جوان: نه ، اينجوري خيلي بهتره!


زن جوان: خواهش مي کنم ، من خيلي ميترسم


مردجوان: خوب، اما اول بايد بگي دوستم داري


زن جوان: دوستت دارم ، حالامي شه يواشتر بروني

مرد جوان: مرا محکم بگير


زن جوان: خوب، حالا مي شه يواشتر بروني؟



مرد جوان: باشه ، به شرط اين که کلاه کاسکت مرا برداري و روي


سرت بذاري، اخه نمي تونم راحت برونم، اذيتم مي کنه

روز بعد روزنامه ها نوشتند



برخورد يک موتورسيکلت با ساختماني حادثه آفريد.در اين سانحه


که بدليل بريدن ترمز موتور سيکلت رخ داد،


يکي از دو سرنشين زنده ماند و ديگري در گذشت


مرد جوان از خالي شدن ترمز آگاهي يافته بود پس بدون اين که زن


جوان را مطلع کند با ترفندي کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت


و خواست براي آخرين بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش


رفت تا او زنده بماند


و اين است عشق واقعي

نويسنده: امیر علی تاريخ: چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

به سلامتیه خودم

یه وقت هایی است باید لم بدی یه گوشه و جریان زندگیت ُ رو مرور کنی و بعدش بگی :

 به سلامتی خودم...

 که اینقدر تحمل داشتم...

نويسنده: امیر علی تاريخ: سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

وقتی کسی رو دوست داری...

وقتی کسی رو دوس داری،حاضری جون فداش کنی

حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نیگاش کنی


به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی

رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی


وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه

فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه


قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی

خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی


حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم

امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم


حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو

فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو


حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی

حسابتو حسابی از ، مردم شهر جدا کنی


حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات

به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات


وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری

تولّد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری


حاضری جونت و بدی ، یه خار توی دساش نره

حتی یه ذرّه گرد وخاک تو معبد چشاش نره


حاضری مسخرت کنن ، تمام آدمای شهر

امّا نبینی اون باهات ، کرده واسه یه لحظه قهر


حاضری هر جا که بری ، به خاطرش گریه کنی

بگی که محتاجشی و ، به شونه هاش تکیه کنی


حاضری که به خاطر ، خواستن اون دیوونه شی

رو دست مجنون بزنی ، با غصه هاهمخونه شی


حاضری مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن

دیوونه های دوره گرد ، واسه تو دس تسلامد بدن


حاضری اعتبارتو ، به خاطرش خراب کنن

کار تو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن


حاضری که بگذری از ، شهرت و اسم و آبروت

مهم نباشه که کسی ، نخواد بشینه روبروت


وقتی کسی تو قلبته ، یه چیزقیمتی داری

دیگه به چشمت نمی یاد ، اگر که ثروتی داری


حاضری هر چی بشنوی ، حتی اگه سرزنشه

به خاطر اون کسی که ، خیلی برات با ارزشه


حاضری هر روز سر اون ، با آدما دعوا کنی

غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی


حاضری که به خاطرش ، پاشی بری میدون جنگ

عاشق باشی اما بازم ، بگیری دستت یه تفنگ


حاضری هر کی جز اونو ، ساده فراموش بکنی
پشت سرت هر چی می گن ، چیزی نگی گوش بکنی


حاضری هر چی که داری ، بیان و از تو بگیرن

پرنده های شهرتون ، دونه به دونه بمیرن


وقتی کسی رو دوس داری ، صاحب کلّی ثروتی

نذار که از دستت بره ، این گنجِ خیلی قیمتی

نويسنده: امیر علی تاريخ: سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

 به سادگی آب شدن برف ها وجودم از

دوريت آب شــــد

به سادگی ريختن برگ های زرد پاييزی

تمام آرزوهايم پژمردند

و اشــــــک هايم جـــــاری شد

به سادگی کوچ پرستوهای مهـــاجر،،،

از کـــــنـــــارم رفــــتـــــی...

و به سادگی شکستن نوک مداد کودکی ام،،،

 

قلبم راشـــکـــســـتـــی

نويسنده: امیر علی تاريخ: سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

جملات قصار

آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!


آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!


اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)


اگر از عشقت نکنم گریه و زاری  / به جهنم که مرا دوست نداری!


اگه الله کند یاری / چه اف باشد چه سوسماری!


اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه!


التماس۲A!

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!


ای روزگار / با ما شدی ناسازگار!


بپر بالا که گیر نمیاد!


باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

بحث۳۰یا۳۰ ممنوع!

بخور و بخواب کارمه / الله نگهدارمه!

 

 

به مادرت رحم کن کوچولو!


تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش!


تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!


تاکسی نارنجی / از من نرنجی!

تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!

جون من داداش یه خورده یواش!

 

 

جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی / چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!!

داداش مرگ من یواش / امان از دست گلگیر ساز و نقاش!

دختر ار بهر عفت میکند چادر به سر / نامه را از زیر چادر میدهد دست پسر!

درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زن اندیشه دارد!

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای / سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!


دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی / دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی!


دلبری دارم چو مار عینکی / خوشگل وزیبا ولی کم پولکی!

دنبالم نیا آواره میشی!

.دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!

دودوتا هفتا کی به کیه!


حالا که خر تو خره ماهم پیرایدم(ژیان)


رخش بی قرار!


رقیف بی کلک مادر!


رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد / رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد!

رود میرود اما ریگذارش میماند!

زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!

زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!

«zoor nazan farsi neveshtam»

ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود / ز شهر و خانه ام آواره بنمود!


سر پایینی نوکرتم / سر بالایی شرمندتم(ژیان)

 


شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است / از خطر باکی ندارم جون خدا یار من است!

شکر بترازوی وزارت برکش / شو همره بلبل بلب هر مهوش!


(اینو برعکس هم که بخونی همین میشه)

عشق میکروبی است که از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میکند!


قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!


کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد / جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!


گاز دادن نشد مردی / عشق آن است که بر گردی!

گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند / طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند!


تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!

گلگیرم ولی گل نمیگیرم!


نوکرتم ننه!

یه بار پریدی موتوری دو بارپریدی موتوری آخر می افتی موتوری!


 

 

نويسنده: امیر علی تاريخ: یک شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

از من فاصله بگیر

هر بار که به من نزدیکتر میشوی

باور میکنم هنوز میتوان زندگی را دوست داشت

از من فاصله بگیر

پشیمونم از این دوست داشتن اشتباه...

نويسنده: امیر علی تاريخ: یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

 

چه حرف بی ربطیست که

مرد گریه نمی کند..

گاهی آنقدر درد و بغض داری

که باید مرد باشی تا فقط گریه کنی...

 


 

نويسنده: امیر علی تاريخ: یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

خيال کردم تو هم درد آشنايي ...
به دل گفتم تو هم هم رنگه مايي

خيال کردم تو هم در باديه عشق ...
اسيره حسرت و رنج و بلايي

ندونستم که بي مهرو وفايي ...
نفهميدم گرفتار هوايي

ندونستم ته ديداره شيرين ...
نهفته چهريه تلخ جدايي

تو که گفتي دلت عاشقترينه ...
دلت عاشق ترين قلب زمينه

هميشه مهربونه با دل من ...
براي قلب تنهام همنشينه

چرا پس دل بديده بي وفايي؟ ...
شده قربانيت بي خون بهايي!

نفهميدي اميد ناميدي ...
رها کردي دلم رفتي کجايي
نمیدونستم اینقدر بی وفایی ...
نويسنده: امیر علی تاريخ: چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تجربه تلخ من

اوني که ميخواستم دلمو شکست
به پاي يک عشق جديد نشست
چشم روي آرزوم هميشه بست
پشت مه پنجره مون رها شد

اوني که ميخواستم مثل اشک چکيد
تو طول راه باز يه کسي رو ديد
به آرزوش انگار ديگه رسيد
بخاطر هيچي ازم جدا شد

اوني که ميخواستم دل ازم بريد
بين گلها، يک گل تازه چيد
به اوني که دلش ميخواست رسيد
با غم و غصه منو آشنا کرد

اوني که ميخواستم منو برد بهشت
اسم منو رو سر درش نوشت
بهونه کرد بازي سرنوشت رو
تو شهر روياها منو رها کرد

اوني که ميخواستم منو برد از ياد
رفت پيش اون کسي که دلش ميخواد
زد زير عشقش که يادش نياد
مثل همه آدمها بي وفا شد...

نويسنده: امیر علی تاريخ: جمعه 16 تير 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چطور بهت بگم...

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته زندگی می بخشه؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comای بهترین ستاره زندگی منبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comپشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو باشم می مانمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

نويسنده: امیر علی تاريخ: یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تمام زندگیم...

من تو را می خواهم



بی سبب می کوشم



سادگی را به لباس کهن قافیه ها



سوی مسلخ ببرم



تا که از آن شعری به بطالت سازم . .



دستهایم خالیست



من دگر میدانم



انتظارم عبث است . .



روزهای سختی ست



روز را بی تو به شب سر بردن



ورد من نام تو است



و تو بر سادگیم میخندی . . .



گریه ام میگیرد



من چرا عاشق دیوانه شدم . ؟؟



بی تو بودن سخت است



تو که میدانستی



لحظه هایم بی تو



میل ماندن دارند



حرکت ثانیه ها



کند و نا فرجامند



تو که میدانستی . . . . .



پای ساعت لنگست . . .



کاش میخوابیدم



ماه من خواب تو را میدیدم . . . .



تو کنارم بودی . . .



.من که خندان بودم . . . .



دستهایت به نوازش به سرم میلغزید . . . .



و خدا میداند . . . .



عشقمان آبی بود . . .



و صدای نفست در گوشم . . . .



مژده عشق بشارت می داد . . .



کاش میخوابیدم



ماه من خواب تو را میدیدم . . .



من تو را می خواهم . . . . .



بی سبب میکوشم . . .



واژه ها را به اسارت ببرم . . . .



جمله زنجیر کنم . . . نقطه در بند کشم . . .



داغ بر روی عبارت بزنم . . .



چشم گریان باشم . . . .



سیل راه اندازم



شاخه را خشک کنم . . . . کوه را لرزانم . . .



بی سبب میکوشم



تا بگویم که تو را . . . . . آه تورا . . . . .



.



من تو را می خواهم . . .

نويسنده: امیر علی تاريخ: شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برایت قصری از احساس خواهم ساخت





برایت جامه‌ای از یاس و از الماس خواهم ساخت





بیا برگرد ویرانم





دلم آن‌جاست می‌دانی





دلت این‌جاست می‌دانم





تو ای زیباترین آغاز یک تردید





یکی دارد برایت شعر می‌خواند





یکی در اوج یک اندوه





این‌جا





پشت این دروازه‌های بسته‌ی امید می‌ماند





بیا برگرد من این‌جا





به جرم عاشقی بر دار خواهم شد





بیا برگرد، من این‌جا





ز سوی زندگی انکار خواهم شد





بیا برگرد، من با تو





نوای زندگی را ساز خواهم کرد





بیا برگرد، من با تو





به اوج کهکشان پرواز خواهم کرد





بیا برگرد، من این‌جا





تن ِ ویرانه را آباد خواهم کرد





بیا برگرد، من این‌جا





تمام بغضهای کهنه را





فریاد خواهم کرد





بیا برگرد ویرانم





دلم آن‌جاست می‌دانی





دلت این‌جاست می‌دانم





بیا برگرد ویرانم





و می‌دانی که می‌دانم





که گفتی تا قیامت عاشق و آشفته می‌مانم





بیا...





برگرد...





ویرانم ...

نويسنده: امیر علی تاريخ: سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بازهم برای دوستم

سلام دوستان

فعلا آپ نمیکنم آخه دوست خوبم@براش یهمشکلاتی پیش اومدهمنم کلی داغونم

دعا میکنم که مشکلاتش زودی برطرف بشه

تا وقتی که اون آپ نکنه منم آپ نمیکنم...

نويسنده: امیر علی تاريخ: 1 فروردين 1386برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

فقط بر ای...

نويسنده: امیر علی تاريخ: 1 فروردين 1386برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای بهترین دوستم...

خدایا... در فراقدوست

بگیر از من تو دنیا را

اگر بی یاد او باشم

نخواهم صبح فردا را...

شهر من رو به زوال است تو باید باشی

دل من زیر سوال است تو باید باشی

فال حافظ زدم ان رند غزل خوان میگفت

بودنم بی تو محال است تو باید باشی

نويسنده: امیر علی تاريخ: 1 فروردين 1386برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

من که ام جز زندگانی جز عدم؟ من که ام جز پایداری جز گریز؟ ای دریغ از پای بی پاپوش من! درد بسیار و لب خاموش من! بار خود بردیم و بار دیگران! کار خود کردیم و کار دیگران... من سلام بی جوابی بوده ام! طرح وهم اندود خوابی بوده ام! زاده پایان روزم زین سبب! راه من یکسر گذشت از شهر شب! چون ره از آغاز شب آغاز گشت! لاجرم راهم همه در شب گذشت...

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to a-bestlove.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com